پدر ، مردی کم حرف ، آرام  و سرشار از محبت ، همان مردی که زیر بار این همه فشار خم به ابرو نمیاره ، لبخندش رو کمرنگ نمیکنه تا مبادا اهل خانه با خبر بشن از ین همه گرفتاری و مشکلات ریز و درشتی که باهاشون هر روز دست و پنجه نرم میکنه ، این مرد دوست داشتنی که وقتی میفهمه حالِ دخترش کمی رو به راه نیست ، هر روز زودتر از دختر بیدار میشه و برای دختر کوچولوش یه لیوان داروی گیاهی آماده میکنه تا بخوره ، چای و صبحانه رو آماده میکنه و حسابی هوای دخترش رو داره !
هر روز صبح با این کاراش یه حس و حال عجیبی پیدا میکنم ، آرامش خاصی تمام وجودم رو میگیره ، دلم میخاد بپرم بغلش و دیگه از بغلش بیرون نیام ، هر روز صبح تا مسیر شرکت براش دعا میکنم و از خدا میخوام همیشه تنش سلامت باشه ، خیلی وقت ها هم از خودم شرمنده میشم که نکنه کاری کنم دلش بشکنه ، که تخطی کنم از باورهاش و قاعده و قوانینش .

پدرها فرشته هستن ، فرشته هایی ساکت و آرام ،  مثل کوه استوار و مظهر آرامش . خدا همه ی پدرها رو سلامت نگهداره :)

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها